مشکلات جهانگردی ما در کجاست؟

 

 

kalayerkhalilzadeh

جلاير خليل زاده (درباره)
 شهريور 1389

برای منی که 8 سال از زندگیم را صرف تحصیل جهانگردی و هتلداری کرده‏ام، شاید اغراق نباشد اگر بگویم تقریبا هر روز صبح با این فکر از خواب برمی‏خیزم که کجای کار می‏لنگد که ما همیشه از دور به تماشای کشورهای توریست پذیر می‏نشینیم ؟ چرا هیچ وقت منابع بالقوه‏مان در گردشگری بالفعل نمی‏شود ؟ مگر ما چه کم از همین کشورهای همسایه‎‏مان داریم که دبی، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان هم نمی‏شویم ؟ در کنار تمام ادعاهایمان از قبیل چهارفصل بودن، تنوع زیستی، جاذبه‏های تاریخی، طبیعی و . . . که برخی مواقع دچار زیاده‏گویی‏هایی مانند این "از لحاظ جاذبه‏های تاریخی و توریستی جزو ده کشور و از لحاظ جاذبه‏های طبیعی جزو پنج کشور اول دنیا هستیم" نیز می‏شویم ( که من هرچه گشتم چنین لیستی پیدا نکردم ! لطفا اگر می‏شناسید به من هم بگوئید، تازه اگر چنین چیزی هم باشد بعید می‏دانم ما چنین رتبه‎‏هایی داشته باشیم ! ولی در وضعیت مناسب ما هم شکی نیست ) ، حتما حلقه مفقوده‏ای این وسط هست که ما را از اتصال به بازار جهانی گردشگری منع می‏دارد .

با تجربه ناچیز این چند سال اگر بخواهم مشکلات جهانگردی را در قالب یک مقاله سردبیری بسیار کوتاه بیان کنم ( که شرح مفصل آنها کتاب لازم است )،  می توانم این مشکلات را به دو دسته خرد و کلان تقسیم بندی نمایم . عنوان خرد را برای مشکلات داخلی عمدتا برخواسته از متن جامعه می‏دانم و مشکلات کلان را کوتاهی‏های دولت در فعالیتها بویژه از نوع برون مرزی .

در بحث کلان مواردی مانند تبلیغات سوء عمدتا ناصحیح و در مواردی صحیح که بر علیه کشور ما در جهان صورت می‏پذیرد سالهاست کانون توجه است حکایت ما در این زمینه همان حکایت معروف شخصی است که به دوستش گله برده بود از اینکه هرکی هرچی گم می‏کنه سراغ من میاد از قضای روزگار گم شدش پیش منه ! به ما می‏گن خلاف سیاستهای جهانی شنا می‏کنیم، مگر نمی‏کنیم ؟ مگر نه اینکه در طی چند سال اخیر هرجا چیزی محکوم شد ما حمایت کردیم، هرگاه هم مسئله مورد حمایت همه بود ما محکوم کردیم ! مگر نه اینکه تحریم شدیم هراجلاسی راهمان ندادند بدلش رو خودمان ساختیم ؟ مگر نه اینکه چهره نامقبولی از خودمان ارائه دادیم ؟ حال بماند که هیچ تلاشی هم برای اصلاح تصاویر به غلط ارائه شده هم انجام ندادیم .

بستن راه برای کمپانی‏های بزرگ و معتبر گردشگری و هتلداری نیز مشکل دیگر ما در سطح کلان است ( هر چند در پاره‏ای از موارد راه هم باز بوده اما به دلیل تحریم‏ها هیچ شرکتی تمایل به سرمایه‏گذاری نداشته ) شما کدام زنجیره‏ بین‏المللی هتلداری را می‏شناسید که در ایران هتلی داشته باشد ؟ کدام بانک مطرح جهانی ؟ کدامیک از شرکتهای معتبر کارت‏های اعتباری ؟ اجاره ماشین ؟ درست است که مشاغل جهانگردی عمدتا تا 90 درصد از نوع کوچک و متوسط هستند، اما همین 10 درصد باقی مانده از غولها هستند که پای توریست‏ها را به کشوری باز می‏کند .

نبودن پروازهای منظم و کافی بین شهرهای توریستی و حتی نزدیک از موارد دیگر کلان می‏تواند باشد ، از کرمان به یزد، از شیراز به اصفهان به کرمان به یزد به تبریز و . . . پروازهایی با حجم مسافر کم اما برنامه‏ریزی شده ، تقاضای داخلی هم جوابگوی این خطوط است چه برسد به توریستیش، حتما تحریم قطعات هواپیما و گران بودن تعمیر و نگهداری و نبودن هواپیماهایی با برد کوتاه دلایلی هست که از سوی مسئولین تحویل می‏گیریم، ما کشور وسیعی داریم، نمی‏توان با اتوبوس همه جای آن را گشت !

مسئله عدم ساماندهی تعطیلات و نبود روزهای جشن و فستیوال ملی به صورت برنامه‏ریزی شده ( عید نوروز، یلدا، سالگردهای مهم، اعیاد مذهبی و . . . همه بهانه خوبی برای چنین مراسمی هستند ) منطبق بر تقویم جهانی .
مشکلات اقتصادی، بویژه مسائل ارزی-ریالی ؛ پول ما نه تنها در مقایسه با بسیاری از واحدها اعم از رایج و ارز کشورهای بازار هدف گردشگری ما ( اگر داشته باشیم ! ) دارای ارزش بسیار نازلی است بلکه قدرت خرید پول ما نیز مدام در حال کاهش است، اگر هر دلار ده هزار ریال ارزش داشته باشد، خوب این نشان از پائین بودن ارزش ریال است، اما کارهایی که با همان یک دلار یا ده هزار ریال می‏توان انجام داد، می‏شود قدرت خرید، بطور مثال می‏توان در باکو مرکز آذربایجان که به نوبه خود شهر بسیار گرانی هم محسوب می‏شود با 0.7 دلار ( حدود هفت هزار ریال ) یک نوشابه کوکاکولای 2 لیتری تهیه کرد، اما در تهران قیمت چنین نوشابه‏ای چند است ؟ ( تازه اگر این چنین تنوع غذا و نوشیدنی در کشور ما پیدا شود )

ر مورد مسائل اقتصادی موارد بسیاری مطرح است که این مقاله مجال بیان همه آنها را فراهم نمی‏آورد، اما یک نکته قابل توجه و تامل نیز وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست، با نگاهی به گزارشات سازمان جهانی جهانگردی سازمان ملل بین سالهای 2001  تا 2009 میلادی در می‏یابیم که ده کشور اول دنیا در جهانگردی اعم از درآمد یا تعداد گردشگر ورودی ( ایالات متحده، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، چین، ترکیه، آلمان، استرالیا و . . . ) همه از کشورهای توسعه یافته و یا تازه توسعه یافته هستند ( بجز برخی انگشت شمار استثناها ) و این مطلب نکته‏ای را به ذهن متبادر می‏سازد که احتمالا همبستگی مثبتی بین وضع اقتصادی کشورها و میزان توریست‏پذیزی آنها وجود دارد، که این حوزه جای تحقیقات گسترده‏ای برای علاقه‏مندان و دانشجویان پایان‏نامه بدست بدون موضوع فراهم می‏آورد .

قوانین دست و پاگیر در حوزه جهانگردی و ویزای نسبتا گران ایران برای سایر کشورها .
ناتوانی در اداره مسائل افراد خارجی، در این مورد مثال به روز وجود دارد، چندی پیش در روسیه یک امریکایی به جرم جاسوسی دستگیر شد و مسئله با دیدار سران این دو کشور در آرامش کامل بررسی و حل شد، حال نگاهی کنیم به سه امریکایی که در مرزهای غرب کشور بیش از یکسال پیش به جرم ورود غیرقانونی به کشور بازدشت شدند و بعدها به اتهام جاسوسی، همچنان در زندان بسر می‏برند ( بماند که در دو متری خاک ایران چه جاسوسی مهمی بوده که هنوز پرونده در حال تکمیل است ! ) .

عدم وجود هزینه/فایده در تصمیم‏گیری‏های مسئولین؛ دراین که انرژی هسته‏ای صلح آمیز حق مسلم ما است شکی نیست، اما به چه قیمت و از چه راهی به آن می‏رسیم جای سوال دارد، ما مشغول مطرح کردن ایران بعنوان یک کشور ناامن از لحاظ داخلی ( درگیری‏های و اعتراضات انتخاباتی ) و جنگ طلب در منطقه و جهان هستیم ؛ طبق نظریه صلح دموکراتیک کانت که در کتاب برنامه‏ریزی و سیاست‏گذاری گردشگری ایدگلز و دیگران نیز به آن اشاراتی شده است، صلح و دوستی در بین کشورها نیازمند شناخت دو سویه و درک متقابل است که جز با احترام به حقوق فردی و حقوق دیگران میسر نیست، لذا گردشگری علاوه بر مهیا کردن این درک متقابل فقط در محیط‏هایی رشد می‏یابد که در آرامش و پایداری قرار دارند و به تحکیم این آرامش و پایداری کمک شایانی می‏کند، آرامش و پایداری شاید همان فاکتورهایی هستند که سالهاست از عرصه داخلی و خارجی این کشور رخت بر بسته‏ است . 

از مسائل خرد هم می‏توانم مواردی چند بغرنج‏تر بر شمرم، هر چند در این مسائل نیز نقش دولت کتمان ناپذیر است اما ریشه اصلی این سری مشکلات ردپایی در خود جامعه دارد :
تصادفات جاده‏ای، که ما را در دنیا شناخته شده کرده، بی‏توجهی به قوانین راهنمایی رانندگی، سرعت غیر مجاز، حقیر شمردن بستن کمربند ایمنی، به همراه مورد کلان ماشین‏های غیراستاندارد و مسائل بسیار دیگر که بجز برخی موارد مابقی ریشه در فرهنگ مردم دارد .
تبدیل کردن جنگل‏ها و بطور کلی طبیعت به آشغال‏دانی برای گردشگران داخلی که علاوه بر آسیب‏های جدی و خطرناک زیست محیطی باعث آلودگی‏های بصری بسیار فراوانی نیز شده است، اگر به این مورد جنگل‏زدایی را نیز بعنوان عامل کلان اضافه کنیم، خواهیم دید که فاجعه‏ای در حال شکل‏گیری است .
عدم تمایل مردم به حفظ حریم شخصی افراد و دخالت در کارهای دیگران که برخی مواقع به اشتباه، عنوان "امر به معروف و نهی از منکر" نیز به خود می‏گیرد، عدم پایبندی مردم به آزادی‏های فردی و رعایت حقوق بشر که به نظر بنده از متن جامعه به قشرهای بالایی و حکومتی نیز کشیده شده است، تصمیم گیری و اظهار نظر در مورد دیگران و قضاوت کردن امروزه بسیار در جامعه باب شده است .

رواج دروغ در جامعه که همین مورد به تنهایی برای به فنا کشیدن جامعه‏ای کافی است .
انبوه افراد تحصیل کرده مدعی با انتظارات بالا اما ناکارآمد و بی‏سواد در حوزه‏های مختلف تخصصی کشور، که عموما هم هیچیک در جای خود قرار ندارند .
نگاه بسیار ناصحیح به جهانگردان بعنوان افراد پولدار و به قول امروزی قابل دوشیدن بویژه در بین اقشار راهنمایان گردشگری، تاکسی‏ها، آژانس‏های مسافرتی و بطور کلی دست‏اندر کاران این حوزه ، خارجی ستیزی و ترس از توریست‏ها و لقب بیگانه به آنها دادن ( شاید اینها نیز گوشه‏ای از میهمان‏نوازی ایرانیان است ! )
و مسائل بسیار دیگر، که مجال مطرح کردن آنها نیست، بیائید تا دیر نشده کاری بکنیم، فارغ از هر رنگ و مذهب، فارغ از هر ایدئولوژی سیاسی، فارغ از تمام اختلافات نژادی، دینی و . . . . از خودمان هم شروع کنیم، از فرهنگمان از عقده‏هایمان، از اقتصادمان، این حکومت چه انتخابی باشد چه انتصابی، چه سبز باشد چه زرد، چه دموکراسی باشد چه دیکتاتوری همه از داخل همین جامعه برخواسته است از دل ما، خیلی از زمانی که اتباع ترکیه و کره و بسیاری دیگر کشورها در ایران کارگری می‏کردند نمی‏گذرد، امروز در همین کشورها صف ورود ایرانیان را از بقیه ممالک جدا کرده و با تحقیر مورد بازرسی قرار می‏دهند، چه عرب‏ها را دوست بداریم چه دشمن آنها همسایه‏های ما هستند و باقی هم خواهند ماند، زمانی قرار بود کار فرودگاه دبی را فرودگاه امام انجام دهد، دیگر راننده تاکسی‏های کشور آذربایجان هم به خود اجازه توهین به ایرانی‏ها را می‏دهند و در دبی ایرانی‏ها مورد انگشت نگاری قرار می‏گیرند، ایرانی در حال از دست دادن شان و منزلتش است، و مشکل همین جا در بین ماست تا دیر نشده بیائید کاری بکنیم .