در نقد رویکرد حذفی به علم

تهران-ایرنا-رییس جمهوری چندی پیش در آیین بازگشایی دانشگاه ها از کسانی که به گفته ی او به دنبال حذف بخشی از علوم هستند انتقاد کرد و گفت: «علم را نباید حذف کرد و اصلا حذف معنا ندارد؛ اما می توانیم حرف بهتر، سخن دقیق تر و مطلبی علمی تر عرضه کنیم و مطلب قبلی را مورد نقد و حتی ابطال قرار دهیم.»

«حسن روحانی» افزود: «اسلامی کردن علوم انسانی به آن مفهوم نیست که دانش بشری را در بخش علوم انسانی به طور کامل کنار بگذاریم بلکه ممکن است که در بخشی نقص داشته و گوشه یی از علوم انسانی مان با آموزه های اسلامی منطبق نباشد، اما علم حذف شدنی نیست».

سخنان رییس جمهوری در نقد رویکرد حذفی به دانش اشاره به یکی از مسایل و دغدغه های روز جامعه ی علمی ایران دارد. طی سال های اخیر برخی با طرح این ادعا که برخی از حوزه های علم به طور مشخص علوم انسانی الهام گرفته از ارزش ها و باورهای غربی است، بر لزوم آنچه پالایش این علوم از این ارزش ها می خوانند، تاکید کرده اند؛ بسیاری این رویکرد را در تضاد با روح دانش می دانند و معتقدند چنین رویکرد حذفی نتیجه یی جز زوال اندیشه و تفکر در جامعه نخواهد داشت و برخلاف برخی ادعاها به شکوفایی تولیدات فکری داخلی نیز نخواهد انجامید. البته تردیدی نیست که ممکن است بسیاری از مبادی اندیشه های غربی مورد قبول اندیشمندان ما نباشد اما نمی توان به این بهانه، رویکرد حذفی به این اندیشه ها را تجویز کرد بلکه باید در این زمینه به نقد و ارزیابی اندیشه ها پرداخت.

به طور کلی نباید علم را جدا از روندهای علمی در گذشته و حال مدنظر قرار دهیم؛ چرا که این امر به جزیره یی شدن علم می انجامد.

علم نقدشدنی است نه حذف شدنی؛ نقد به توجه به صداهای مختلف می انجامد و حذف به تک صدایی منجر می شود. نقد نقاط مثبت و منفی را باهم مدنظر قرار می دهد و حذف تنها به بیان و بررسی نقاط منفی می پردازد.

در واقع علم در خلا شکل نمی گیرد و حاصل انباشت فکر بشری است که در ادوار مختلف جمع شده است. جامعه ی بشری همزاد و همراه با معرفت و دانش در پی اکسیر دانایی است تا به پیشرفت برسد؛ پس نمی توان علم را به صورت جزیره یی و جدا افتاده مدنظر قرار داد؛ چرا که این امر به نادیده گرفتن تجربه ی بشری منجر می شود.

در نگاه مبتنی بر نقد، پیرایش زواید و نقاط سیاه می تواند راهکاری در راستای ارتقای علوم انسانی باشد اما در نگاه حذفی که به از بیخ و بن کندن و نادیده گرفتن علم می انجامد، خود برای حیات علمی تهدید بزرگی است.

برای این که یک جامعه ی پویا و فعال داشته باشیم ناگزیریم که از نگاه حذفی به نگاه نقدمحور حرکت کنیم؛ چراکه در غیر این صورت تخریب به جای نقد نه تنها رایج خواهد شد که به طور حتم نتیجه ی خوبی نیز نخواهد داشت.

نگاه طردی در علم به تک سویه نگری و دوری از نگاه همه جانبه منجر می شود و باعث استیلای تفکر خودمحورانه در نگرش علمی می شود.

«ابراهیم فیاض» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا در این باره می گوید: این واضح است که دانش بشری را نمی توان حذف کرد چرا که ذخیره های بشری همراه با عقل و فطرت است.

وی افزود: علوم انسانی غربی از مسیحیت یا یهودیت الهام گرفته اند؛ برای مثال در زمینه ی روان شناسی از مسیحیت و «انجیل» و در زمینه ی تاریخی و اجتماعی از یهودیت الهام گرفته شده است. «تورات» منشا بسیاری از تئوری پردازی های متفکران یهودی مثل «زیگموند فروید» روان شناس اتریشی و «کارل مارکس» جامعه شناس آلمانی در اروپا بوده است.

به ادعای این جامعه شناس، در ایران کسی به دنبال حذف علوم انسانی نیست؛ چرا که علم هرگز قابل حذف شدن نیست.

استاد دانشگاه تهران دراین باره که آیا بومی کردن به معنای نفی دستاوردهای قبلی علم بشری است گفت: بومی کردن علم یک فرآیند است که مبتنی بر بررسی مسایل و موضوع های یک جامعه است؛ چه بر اساس نظریه های غربی یا نظریه های داخل آن جامعه. به عنوان مثال طلاق در جامعه ی ما زیاد است و این یک مساله است و باید آن را علت کاوی کنیم؛ در این راستا از بحث های دینی و همچنین مباحث روان شناختی جدید استفاده می کنیم.

فیاض افزود: براساس نقد و بررسی اندیشه های اندیشمندان بایستی بتوانیم نظریه های جدیدی هم ارایه کنیم؛ همان کاری که غربی ها با اندیشه ی اسلامی کردند و از آن استفاده های فراوانی بردند.

فیاض درباره ی تفاوت نقد و حذف اظهار داشت: حذف به نوعی دنبال پاک کردن صورت مساله است و به جایی نمی رسد اما نقد به معنای سنجش است و این که تا چه میزان در مسایل روز جامعه و چارچوب های جهان پدیداری ما دخالت دارد. مهمترین پیامد نقد، رشد فکری جامعه است.

«محمد ضیمران» استاد فلسفه ی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز هم در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا در مورد این که آیا بومی کردن علم به معنای نفی دستاوردهای قبلی علم بشری است، گفت: بومی کردن علم یک فرآیندی است که با توجه به سابقه ها و دستاوردهای کل بشریت در حوزه ی علم صورت می گیرد. بومی کردن به معنای حذف نیست بلکه باید به تمام یافته ها، اکتشاف ها و اختراع ها یک نگاه جامع و شاملی داشته باشیم.

وی درباره ی سخنان رییس جمهوری در جمع دانشجویان که گفته بود «اسلامی کردن علوم انسانی به آن مفهوم نیست که دانش بشری را در بخش علوم انسانی به طور کامل کنار بگذاریم بلکه ممکن است که در بخشی نقص داشته و گوشه یی از علوم انسانی مان با آموزه های اسلامی منطبق نباشد» اظهارداشت: علوم دقیقه همچون شیمی و فیزیک و نجوم باید پیرو آن دستاوردهایی باشد که در کل جهان اتفاق افتاده است؛ این ها در واقع مبنای شان بر پایه ی دستاوردهایی است که از راه آزمایش و خطا به آن رسیده اند و تنها نباید به تکرار آن ها پرداخت بلکه باید ادامه و تداوم آن را دنبال کرد. اما در علوم انسانی جا دارد دستاوردهایی مانند روش های تحقیق را که در این علوم به طور عام به بدست آمده اند برای رسیدن به نتایج علمی هدایت کنیم. علوم انسانی وابسته به فرهنگ است. جا دارد مسایل فرهنگی نیز با توجه به موضوع های محتوایی اش ریشه در چارچوب های بومی داشته باشد اما در این میان باید دستاوردهای روش شناختی(متدیک) را در حوزه های محلی و بومی اعمال کنیم.

پژوهشگر فلسفه ی معاصر در مورد این بخش از سخنان رییس جمهوری که «علم حذف شدنی نیست» گفت: من هم با او موافقم؛ اگر ما در پی گسترش و تکامل علم هستیم یادمان باشد علم را نمی شود حذف کرد چراکه اگر جامعه یی در پی حذف علم برآید در واقع خودش را از دستاوردهای بشری محروم کرده است.

وی در ادامه درباره ی تفاوت نقد و حذف گفت: در جامعه ی ما هنوز به طور دقیق چارچوب های نقد روشن نشده است؛ چرا که نقد مبنایش نگاه معرفت شناختی به هستی است بنابراین در جامعه ی ما نقد همراه با یک نگاه تنزیل گرایانه است به این معنا که فکر می کنند نقد یعنی مدح(ستایش) و قدح(نکوهش)؛ اما در واقع نقد به دنبال این ها نیست؛ نقد بیشتر هدفش یافتن چارچوب های معرفتی یک پدیده است تا با شناخت ویژگی های مختلف یک پدیده بتواند خطاها را از دستاوردها جدا کند.

مولف «افلاطون، پایدیا و مدرنیته» در ادامه درباره ی رویکردهای حذفی گفت: تنها چیزی را می شود حذف کرد که با معیارهای علم نخواند اما در موارد دیگر معنی نمی دهد که ما حذف را اعمال کنیم.

ضیمران درباره ی پیامدهای نقد و حذف گفت: نقد به ما کمک می کند که راه را بهتر و شفاف تر با راهبردهای اساسی دنبال کنیم و به نتایج شایان برسیم ولی نوع های دیگر همچون حذف و غیره راه به جایی نخواهد برد چرا که این یک نوع نگاه عاطفی به مسایل است تا یک نگاه علمی؛ چرا که نگاه علمی ریشه در عقلانیت دارد. مهمترین محور علم گرایی آن است که با یک نگاه عقلانیت محور حرکت کنیم و اساسی ترین ابزار آن نیز نگاه روش شناختی است که راه را هموار می کند و با این پیشبرد مجهول های قبلی را تبدیل به معلوم ها می کند.

وی افزود: حذف امری عجیب است و نمی شود در واقع آن را به عنوان یک فاکتور در نظر گرفت؛ بنابراین نگاه حذفی به علم نمی تواند نگاه سازنده یی باشد.

با توجه به آنچه گفته شد به نظر می رسد تنها با نقد سازنده و نگاه مبتنی بر خردورزی و روشمندی همراه با اتکای بر داشته های فکری و معرفتی بتوانیم راه رسیدن به پیشرفت را هموار کنیم. چرا که تشخیص سره از ناسره با رویکردی نقادانه ممکن می شود و در مقابل رویکرد حذفی که مبتنی بر روش های زورمدارانه و تهدیدانگارانه است، نتیجه یی جز ایجاد فضای یک طرفه در تولید محتوا نخواهد داشت

{jcomments on}