راهبردهای توسعه گردشگری سبز

 

دکتر حمید ضرغام بروجنی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی


چکیده:

توجه روز افزون به منافع اقتصادی،اجتماعی و زیست محیطی گردشگری، این فعالیت را به منبع مهمی برای پویایی فرهنگی، تنوع و تحرک اقتصادی بدل کرده است.علاوه بر این،گردشگری فعالیتی است که امکان بزرگترین جابه جایی انسان‏ها را در صلح،آرامش و تعامل فرهنگی میسر کرده است.از این روی لازم است تنگناها و مشکلات سودآوری آن به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر اساس واقعیت‏های دست یافتنی،منبعث از فرهنگ و نگرش حاکم بر جامعه،چارچوب مدیریت و توسعه آن طراحی و راهبردهای بهره وری از این مزیت ارزنده تدوین گردد.تدوین چنین راهبردهایی به تنهایی متاثر از عوامل درونی بخش گردشگری نیست.بلکه محیط اجتماعی-اقتصادی،نظام حاکم و چارچوب کلی سیاست‏گذاری کشور نیز بر آن موثر است و بهر صورت نمی‏تواند فارغ و فراتر از برنامه‏های مصوب توسعه کشور عمل کند.عملکرد بهینه این چارچوب،مستلزم توجه به موارد زیر است:

  1. 1.برای جذب جهانگرد از همه توان‏های محیطی(مشتمل بر میراث طبیعی و فرهنگی،نیروی انسانی و سرمایه محلی) حداکثر بهره مندی را میسر سازد.
  2. 2.محیط زیست (طبیعی و اجتماعی) پاکیزه و ایمن به همراه منافع پایدار و معیشت سالم را نوید دهد.
  3. 3.تفرجگاه‏های مناسب را توسعه داده، ناحیه را به یک مقصد دلپذیر و آرامش بخش گردشگری تفریحی بدل کند.
  4. 4.به جهانگردی منطقه،منزلت یک صنعت صادراتی اعطا کند.
  5. 5.ابعاد یک رویکرد گزینشی برای توسعه چند کمان گردشگری را معرفی کند.
  6. 6.برای مردم و سرمایه‏های محلی،امکان مشارکت و مجال ابراز خلاقیت فراهم کند.

در این مقاله،ضمن بررسی مهمترین ویژگی‏ها و ضروریات هر یک از موارد فوق،مزیت‏های نسبی منطقه نور (به عنوان یک مطالعه موردی) بررسی و راهبردهایی برای توسعه انواع گردشگری متناسب با منابع مختلف منطقه (طبیعت گردی،فرهنگی،ماجراجویانه،سلامتی،ورزشی،همایشی، رویدادی و...) معرفی شده است.

 

واژه‏ های کلیدی:

راهبرد، مزیت نسبی،منابع گردشگری،گردشگری پایدار،چالش‏های توسعه

 

جهانگردی،فعالیتی فرهنگی

تحلیل رفتار انسان‏ها در سال‏های پایانی قرن بیستم و سال‏های آغازین قرن جدید نشان می‏دهد که مردم،بسیار بیش از گذشته برای چگونگی گذران اوقات فراغت و زمان‏های غیر کاری خود ارزش قایل می‏شوند.سفر،یعنی دوری از مامن معمول و گریز از قید و بندهای زندگی روزمره،ملاقات با دیگر فرهنگ‏ها و درک ناشناخته‏ها،پرطرفدارترین راه گذران اوقات فراغت شده است.همزمان با این ژرف اندیشی‏ها شبکه ای از بنگاه‏های اقتصادی توسعه پیدا کرده اند که وظیفه اصلی شان فراهم سازی تسهیلات و خدمات برای پاسخگویی به خواست‏ها و نیازهای این مسافران است.فعالیت این مسافران که تعدادشان نیز هر روز در حال افزایش است به همراه مجموعه حرفه‏های مختلف خدماتی مربوط به آنها کسب و کار نوینی را بوجود آورده است که جهانگردی خوانده می‏شود.

رشد طبقات میانی جامعه در سطح جهان و همزمان با آن افزایش درآمد قابل هزینه و وقت آزاد،جهانگردی را به بزرگترین فعالیت منفعت آفرین بدل کرده است(schluter 1994.Economist 1991). پس از جنگ جهانی دوم، گردشگران "شمال" هر روز جاذبه‏های دلفریب،عجیب و غریب،فریبنده و نو می یافتند و دولت‏های "جنوب" با آغوش باز آنان را به عنوان یک منبع درآمد ارزی،سرمایه گذاری،اشتغال،توسعه اقتصادی و تعادل منطقه ای پذیرا می‏شدند.آنان برنامه‏های ملی توسعه را با تکیه بر این فرض که منافع اقتصادی حاصل از گردشگری به تحریک سایر بخش‏های اقتصاد به ویژه کشاورزی منجر می‏شود تنظیم می‏کردند.منطق این فرض آنست که تقاضای برآمده از گردشگران برای تنوع بیشتر و کیفیت مطلوب‏تر غذا،کشاورزان را به افزایش و تنوع محصول‏شان راغب خواهد کرد.در خصوص اثرات نا خوشایند توسعه جهانگردی هممطالعات زیادی انجام شده است: گردشگری موجب افزایش واردات مواد غذایی می‏شود. در نتیجه هم به کشاورزی محلی لطمه می زند و هم اندوخته ارزی کشور را از بین می برد.Belisle,1984))

 

جهانگردی، صنعتی قدرتمند و تجارتی بزرگ

شورای جهانی سفر و گردشگری(WTTC) درآمدهای حاصل از این پدیده نو را برای سال 2002 معادل 4500 بیلیون دلار تعیین کرده است.بنابر برآوردهای این سازمان،انتظار می‏رود تا سال 2012 درآمدهای گردشگری از مرز 8600 بیلیون دلار هم تجاوز کند.این ارقام به معنی 5/4 درصد افزایش سالانه تقاضا برای سفر و گردشگری است.علاوه بر این،سفر و گردشگری توانسته است نزدیک به 200 میلیون شغل ایجاد کند.یعنی معادل 8/4 درصد اشتغالات در سطح جهان. به عبارت دیگر از هر 8/12 نفر مشغول به کار در سطح جهان،یک نفر در بخش سفر و گردشگریمشغول به کار بوده است.انتظار می‏رود این تعداد تا سال 2012 میلادی به 250 میلیون شغل برسد.(WTTC,2003)

بنایراین جهانگردی در تمام جهان تبدیل به صنعتی قدرتمند و تجارتی بزرگ شده است و در حال حاضر بزرگ‏ترین کسب و کار دنیا است. علی‏رغم این توسعه، باید اذعان کرد کهجهانگردی دوران اولیه رشد خود را می‏گذراند و در آستانه صعود به ارتفاعات رفیع در سال‏های آینده است. مع‏هذا چنانکه از شواهد برمی‏آید،شکل این توسعه به صورت جهانگردی انبوه (Mass Tourism) که در سال‏های دهه 60 و 70 شاهد آن بودیم نیست بلکه اشکال نوینی از فعالیت‏های جهانگردی توسعه یافته است که به جهانگردی جایگزین (AlternativeTourism) و یا جهانگردی کیفیتی (Quality Tourism) مشهورند.گردشگری "طبیعت گردی" و "گردشگری پایدار" (Sustainable Tourism) از دیگر اشکال نوین جهانگردی دوران ما محسوب می‏شوند.گردشگری طبیعت گردی (Ecotourism) سفر مسولانه به پهنه طبیعت است.سفری که محیط زیست را حفاظت کرده،به زندگی مردم محلی رونق و رفاه می بخشد.برخی صاحب نظران آنرا به عنوان زیر مقوله گردشگری پایدار یا بخشی از مفهوم گسترده‏تر بازار گردشگری طبیعی تعریف می‏کنند. این گردشگری،مشتمل بر تجربه توام با یادگیری بوده معمولا از طریق بنگاه‏های کوچک اقتصادی،برای گروه‏های کوچکتر انجام می‏شود و بر مالکیت محلی به ویژه برای مردم روستایی تاکید دارد.

در مقایسه با گردشگری طبیعت نهاد (Nature-based Tourism) که فقط سفر به مکان‏های طبیعی است گردشگری طبیعت گردی (Ecotourism) منافع مردم محلی را از جنبه‏های زیست محیطی، اجتماعیفرهنگی و اقتصادی مطمح نظر قرار می‏دهد.یک گردشگر طبیعت نهاد ممکن است فقط برای مشاهده پرندگان سفر کند،در حالیکه یک گردشگر طبیعت‏گرد همراه راهنمای محلی به تماشای پرندگان می‏رود،در اقامتگاهی که توسط مردم محلی اداره می‏شود اقامت می‏کند و از طریق هزینه کرد خود به اقتصاد محلی کمک می‏کند.(Bunce,1997).


گردشگری پایدار(Sustainable Tourism) همه بخش‏های صنعت گردشگری راعلاوه بر خطوط راهنما وملاک‏هایی که در جستجوی کاهش اثرات زیست محیطی هستند. (علی الخصوص در مورد منابع تجدید ناشدنی)در بر میگیرد. (2000..(Nijkamp & Coccossis, P

صنعت جهانگردی، علی‏رغم حضور گسترده آن در زندگی اجتماعی،برای توصیف، پدیده دشواری است.بویژه اگر بخواهیم آن را بعنوان یک صنعت تعریف کنیم دچار دردسر خواهیم شد.ولز صنعت را بعنوان "شماری موسسه بازرگانی که کالاها و خدمات مشابهی را تولید می‏کند و بنابراین در رقابت با یکدیگر هستند"تعریف می‏کند(1989.(Wells,این تعریف، از لحاظ مفهوم لغوی به هیچ روی تطابقی با مفهوم صنعت گردشگری ندارد.بنگاه‏های اقتصادی که جهانگردی را تشکیل می‏دهند (علی رغم رقابت جدی که بخش‏های مشابه به یکدیگر دارند)عموما کالاها وخدمات مکمل عرضه می‏کنند تا کالاهایی که شبیه یکدیکر باشند. صنایع خطوط هوایی،هتل،رستوران‏ها و جاذبه‏ها با یکدیکر رقابت نمی‏کنند.آنها یکدیگر را کامل می‏کنند ومتفقا به جهانگردان خدماتی را عرضه می‏کنند تا امکان گذراندن تعطیلاتی توام با آسودگی را برای آنان فراهم سازند.

باید پذیرفت که انگاره صنعت، به جهانگردی نوعی وحدت و یگانگی می بخشد.جهانگردی،مسافرت،تفریح و فراغت مانند حلقه‏های زنجیر به هم مرتبطند.مع‏هذا این ارتباط، شفاف نیست. هر گونه جهانگردی ای با سفر،سروکار دارد مع الوصف هر مسافرتی جهانگردی نیست.هر گونه جهانگردی ای مستلزم تفریح است ولی هر تفریحی جهانگردی نیست.هر گونه جهانگردی ای در اوقات فراغت انجام می‏شود ولی هر زمان فراغتی به جهانگردی نمی‏انجامد.با وجود این،تعریف جهانگردی به عنوان یک صنعت،برای دریافت یک تصویر واضح از جهانگردی،به دو دسته کسانی که در داخل و خارج از این صنعت مشغول به کارند کمک خواهد کرد.و آنان با یک ذهنیت روشن،درک بهتری از عملکرد جهانگردی حاصل خواهند کرد(ضرغام،1383).

با این وجود، جهانگردی یک صنعت نیست.جهانگردی یک فعالیت است.این فعالیت در اصطلاح بین المللی زمانی انجام می‏شود که مردم به منظور تفریح یا تجارت از مرزی عبور کنند وحداقل 24ساعت ولی کمتر از یک سال در محلی غیر از مامن معمول زندگی و کار خود اقامت می‏کنند(آنهایی که کمتر از 24ساعت اقامت می‏کنند از نظر سازمان جهانی جهانگردی بعنوان سیاح عبوری یا بازدید کننده تعریف شده اند)


بخش‏های جهانگردی

به هر حال جهانگردی چه بصورت یک صنعت نگریسته شود یا یک فعالیت،بنگاه‏های مختلف اقتصادی و سازمان‏های مرتبط را دربر می گیرد.این مجموعه،قابل تفکیک به هشت بخش مختلف است که عبارتند از((Doswell,2001:

1- اقامت، غذاونوشابه، 2- خدمات گردشگری، 3- جاذبه‏ ها و رویداد‏ها، 4-قانون‏گذاری و هماهنگی، 5- نمایشگاه‏ها و کنفرانس‏ها، 6- حمل و نقل، 7- تفریح و سر گرمی، 8- تجارت سفر

ما جهانگردی را به صورت یک سیستم تعریف می‏کنیم.توجه به جهانگردی بعنوان مجموعه ای متشکل از اجزاء وابسته به هم، حائز اهمیت است.در واقع،عملکرد این سیستم،مانند یک تار عنکبوت است به این معنی که متاثر کردن بخشی از آن به همه جاهای دیگر آن منتقل و در هر جزء آن احساس می‏شود.برای سهولت بررسی‏های خاص،در نظام‏های برنامه ریزی، جهانگردان را معمولا به چهار گروه عمده تقسیم می‏کنند(:(Murphy,1985

جهانگردی اکنون با گذراندن بیش از 50سال رشد و توسعه سریع،واردمراحل آغازین بلوغ شده است.عامل مشخص کننده این مرحله نوین اولویت‏ها و تمایلات جهانگردان است. جهانگردان امروز دیگر هر چیزی برایشان بدیع نیست.تقاضاها و انتظارات بیشتری دارند.زیرا با رشد تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، تبدیل بهمسافران مطلع و مجربی شده اند که جاذبه‏ها و تاسیسات اقامتی درجه دوم،سرد رفتاری و خدمات ضعیف کارگزاران،آنان را راضی نمی‏کند. در چنین شرایطی جهانگردان،خواهان برخورداری از خدمات با کیفیت،تسهیلات پذیرایی ارزنده‏تر و آسایش،در مقابل پرداخت پول خود هستند.به این لحاظ توفیق در جلب آنان مستلزم تنظیم برنامه‏های دقیق و اعمال مدیریتی متناسب است.

باید اذعان کرد که این فقط جهانگردان نیستند که به بلوغ تمایلات رسیده اند بلکه مقصد‏های جهانگردی هم متحول شده اند و با اتکا به برنامه ریزی‏های با چشم انداز بلند مدت‏تر می‏کوشند از یکپارچگی و جذابیت محصولشان مراقبت نمایند و مانع تلخ کامی‏های دوران جهانگردی انبوه شوند. به هر حال مقصد‏های گردشگری نیز مراحل مختلف تکاملی را می گذرانند.شناخت مرحله رشد مقصد گردشگری،برای تنظیم برنامه بهینه توسعه ضروری است.الگوی زیر، الگوی مورد قبول برای درک مرحله توسعه یک مقصد گرشگری است(.(Butler,1993

 but
 رویکرد به توسعه جهانگردی

در طول دهه‏ های گذشته،مفاهیم و رویکردهای برنامه ریزی توسعه گردشگری نیز تکامل یافته اند. در گذشته تاکید بیشتری روی مرحله پایانی(برنامه جامع) می‏شد،که بنظر می‏رسید برای هدایت و کنترل الگوهای آینده توسعه کافی باشد. لیکن چنین برنامه‏هایی غیر قابل انعطاف بودند،تغییرات شیوه زندگی،پیشرفت‏های تکنولوژی و دیگر ویژگی‏های زمان در آنها، نقشی نداشتند و برای اجرا طی دوره‏های طولانی،عملی نبودند. از دید امروزین برنامه ریزی،یک فرایند مداوم و نموی است وباید متناسب با تغییر شرایط، قابل انعطاف بوده در عین حال، به اهداف اساسی توسعه دست یابد.به این لحاظ برای برنامه ریزی،رویکرد فراگیر((Comprehensiv وهم پیوند((Integratedرا به کار می‏برد. در این شیوه برنامه ریزی،تمام بخش‏های توسعه و تسهیلات و خدمات پشتیبانی کننده، به یکدیگر وابسته اند و با محیط طبیعی و جامعه ناحیه،مناسبات مشترک دارند.برای توفیق در رسیدن به الگو‏های کارآمد توسعه و به وجود نیاوردن مشکلات جدی زیست محیطی یا اجتماعی،تمام جنبه‏های یک ناحیه یا بخش توسعه ای که برای آن برنامه ریزی می‏شود باید شناسایی شده و بدقت تلفیق شوند.علاوه بر این لازم است نتایج اجتماعی و زیست محیطی توسعه گردشگری به دقت بررسی وبه حساب آید.

یک جنبه مهم برنامه ریزی که معمولا مورد تاکید قرار نمی‏گیرد،شرکت دادن عامه مردم در فرایند برنامه ریزی و تصمیم گیری است.زیرا برنامه ریزی برای ساکنین یک ناحیه (یعنی مالکین اصلی منابع گردشگری آن ناحیه)انجام می‏شود و بنابراین باید به آنها فرصت داده شود تا در فرایند برنامه ریزی توسعه آتی گردشگری منطقه شرکت کنند و دیدگاه شان را در مورد نحوه توزیع منافع حاصل و نوع جامعه ای که درآینده می خواهند در آن زندگی کنند اظهار نمایند.اگرچه درگیر نمودن مردم در فرایند برنامه ریزی،مستلزم تخصیص زمان بیشتری برای فرایند برنامه ریزی است اما از آنجا که چنین صرف وقتی تضمین کننده حضور،حمایت و پشتیبانی ساکنین محلی،از برنامه ریزی تنظیم شده و مشارکت سرمایه آنان در طرح‏های توسعه است از هر نظر قابل توجیه خواهد بود.


توسعه گردشگری در منطقه نور

نکته قابل توجه در تنظیم برنامه‏های توسعه،آن است که گردشگری را نباید به عنوان یک صنعت واحد و مجرد نگریست زیرا این صنعت،متشکل از گروه پراکنده ای از صد‏ها بنگاه اقتصادی است که همه یا بخشی از درآمد آنها از مسافرانی که مشغول گذراندن اوقات فراغت خود هستند حاصل می‏شود.این مجموعه،دامنه گسترده ای از اشتغالات از پمپ بنزین و اغذیه فروشی‏ها تا خیمه گاه‏های اجاره ای وسرگرمی‏های جنگل و دریا را شامل میشود.بنابر شواهد موجود،گردشگری برای منطقه نور دارای اهمیت ویژه و آینده ای پررونق است.ارقام تقریبی مستخرج از گزارشات استان مازندران نشان میدهد که درآمد‏های جهانگردی تقریبا 7 درصد تولید ناخالص داخلی وبیش از 10درصد اشتغال منطقه را شامل میشود(سازمان برنامه ریزی و مدیریت،1381).

جاذبه عمده گردشگری در این منطقه ویژگی‏های برجسته طبیعی آن است و جاذبه‏های فرهنگی،جاذبه غیر مستقیم آن بشمار می آید.دهکده‏های خوش آب و هوا،چشم انداز طبیعی،مزرعه‏های گسترده و جنگل‏های پهناور، مردم مهمان پذیر و غریبه نواز،همه از منابع مهم گردشگری منطقه نور محسوب می‏شوند. برای توسعه گردشگری پایدار منطقه چند چالش مهم وجود دارد:

اینها سهم گردشگری را در تنوع اقتصاد محلی،حیات اجتماعی(قدرت حیاتی جامعه محلی)و کامیابی اشتراک جمعی،بسیار ناچیز نگاه داشته است.هیچ یک از این نقاط ضعف به صورت سیستماتیک و عمیق،موردمطالعه جدی قرار نگرفته اند وهیچ مرکز اطلاعاتی که که جنبه‏های مختلف گردشگری و تفریح منطقه را پوشش دهد وجود ندارد.

با این همه،منطقه نور از فرصت‏های غیر قابل انکاری برای توسعه پایدار گردشگری برخوردار است.استفاده از این فرصت‏ها مستلزم:اجرای مدیریت مناسب بین بنگاه‏های گردشگری،تقویت ارتباط گردشگری و کشاورزی،ماهیگیری و محصولات جنگلی،شکل دهی یک شبکه چند کیفیتی حملو نقل و فراهم سازی زمینه ایجاد یک هویت مستقل منحصر بفرد برای منطقه و توسعه مقصدی برای اقشار میانی جامعه است.

چهار راهبرد "نشان بخشی"به منطقه عبارتند از:

در این زمینه اقدام عملی که انتظار می‏رود از سوی دولت به عنوان متولی اصلی توسعه گردشگری، پیگیری شود عبارت است از:

1-    برنامه ریزی برای استفاده چندگانه مدیریت و دسترسی تفریحاتی بر زمین‏های بخش خصوصی؛

2-    توسعه برنامه جامع برای زمین‏های دولتی و زمین‏هایی که قانونا امکان استفاده از آنها وجود دارد؛

3-    ارتقاء توانمندی‏های بخش گردشگری استان و ارتقاء شناخت اعضاء کارگروه گردشگری؛ و

4-    تحکیم تعهد پرداخت مزد و حقوق مناسب به کارکنان بخش و فراهم ساختن حمل و نقل ایمن.

با این حال،تعجیل، یک ضرورت غیرقابل اجتناب است. زمان، عاملی تعیین کننده و بسیار ارزشمند است. زیرا بازارهای رقیب به سرعت در حال تحکیم بازارها و پیشبرد راهبردهای توسعه خود هستند و در جذب گردشگران بالقوه منطقه موفق تر خواهند بود. نباید از نظر دور داشت که شرایط اقتصادی ملی، نرخ برابری ارز، قیمت انرژی و فشارهای بین المللی از عوامل بیرونی موثر بر افزایش بر گردشگری منطقه اند.

راهبردهای توسعه گردشگری منطقه، اساسا تحت سه سرفصل قابل بررسی اند:


صنعت جهانگردی و کاهش ناداری

اگرچه صنعت جهانگردی یک عامل عمده در توسعه و تغییر منطقه است ولی چون اغلب توسط عناصر غیربومی اداره می‏شود و معمولا منافع بخش خصوصی در آن الویت دارد نه تنها نتوانسته است در کاهش و محرومیت موثر باشد بلکه حتی موجب مهاجرت جوانان، افزایش هزینه‏های محلی، کاهش امکان دسترسی به منابع و از هم گسیختگی پیوندهای اجتماعی و فرهنگی شده، مشکلاتی برای اقشار فقیرتر ایجاد می‏کند. مع الوصف، با طراحی راهبردهای مناسب می تواند منایع فقرا را افزایش و خسارت آنها را کاهش داد. این منابع ممکن است اقتصادی باشد یا اجتماعی، زیست محیطی یا فرهنگی. تجارب دیگر کشورها نشان داده است که در مقایسه با سایر صنایع، گردشگری چشم انداز بهتری برای تامین منافع فقرا دارد. بسیاری از اشکالات مترتب بر توسعه جهانگردی، در دوران جهانی سازی، مبتلا به بیشتر فعالیت‏های توسعه اقتصادی نیز هست. در سال‏های اخیر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، با توجه به دلایل زیر برای توسعه گردشگری اهمیت ویژه قائل شده است:

1-    گردشگری یک صنعت پرتنوع است و به این لحاظ قلمرو گسترده ای برای مشارکت اقشار مختلف، فراهم می سازد.

2-    در این فعالیت، مشتری به سوی محصول می آید و این امر فرصت‏های مغتنمی برای کسب منفعت و ارتباط به وجود می آورد (مثلا سوغات فروشی).

3-    گردشگری به شدت وابسته به سرمایه طبیعی (مثلا حیات وحش و پوشش گیاهی) و فرهنگ است. این‏ها تنها و حداقل مهم ترین دارایی فقرا محسوب می‏شود. حتی در شرایطی که هیچ منبع مالی نداشته باشند.

4-    گردشگری از صنایع کارخانه ای کارگر برتر است (هرچند نسبت به کشاورزی کمتر کاربری دارد) و

5-    در غیاث با سایر صنایع مدرن، سهم بیشتری از منابع گردشگری (شغل، فرصت‏های معاملات خرده فروشی) به زنان تخصیص می یابد (هرچند نمی توان گفت فقیرترین زنان).


مخلص کلام:

در دوران ما جهانگردی و بویژه گردشگری سبز مورد توجه جدی همه کسانی که در بخش توسعه اقتصادی فعالند قرار گرفته است. دلایل این توجه اهمیت و قابلیت این صنعت در موارد زیر است:

الف) جهانگردی سبز ابزار مناسبی برای کاهش فقر و محرومیت است؛

ب) قادر به خلق فرصت‏های نوین شغلی و درآمدهای محلی ماندگاری، برای ساکنین بومی است؛

ج) جایگزین مطلوبی برای اشتغالات طاقت فرسایی نظیر معدن و جنگلداری است؛

د) در احیاء اصالت‏ها و سنت‏های فرهنگی فراموش شده و قوام بخشیدن به سنن موجود می تواند نقش موثری ایفا کند؛

ه) فرآیند وفاق ملی، امنیت و صلح را تسهیل می‏کند. و

و) به رفع نابرابری‏های جنسیتی در محیط‏های اشتغال کمک می‏کند.


تجربه 20 سال گذشته نشان می‏دهد که توفیق دستیابی به این خواسته‏ها مستلزم استقرار شرایط زیر است:

1- پیش از آنکه بتوان در مورد توسعه موفق گردشگری سبز تصمیم اجرایی گرفت باید مردم منطقه به لحاظ معیشتی بالای خط فقر باشند.در واقع پیش فرض توفیق گردشگری سبز آن است که مردم محلی خوشحال،سالم،برخوردار از روحیه پذیرش مردم غریبه و رفتار اجتماعی متناسب با یک جامعه مدنی برخوردار از فرهنگ غنی باشند.

2- جاذبه‏ های طبیعی و فرهنگی موجود، بدرستی سازماندهی شده در معرض استفاده گردشگران قرار گیرند.در صورتی که مردم محلی از مشارکت این منابع با گردشگران منتفع شوند از موقعیت خود احساس غرور خواهند کرد و برای توفیق برنامه‏های طرح شده بیش از پیش تلاش خواهند کرد و مهمترین حافظان محیط زیست خواهند بود.

3- بدون وجود زیر ساخت‏های اولیه نظیر تاسیسات اقامتی،جاده‏های دسترسی مناسب،آب شرب مناسب،فرودگاه،اطلاعات و خدمات گردشگری،توسعه گردشگری سبز به سختی میسر خواهد شد.به هر حال توسعه گردشگری نمی تواند فراتر از ظرفیت تحمل اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی برنامه ریزی شود ولی حتی ابعاد کوچک آن هم میتواند عامل توسعه باشد.

4- تعامل،هم اندیشی و هم کوشی بین عناصر اصلی توسعه گردشگری یعنی دولت(هدایت‏گران)،بخش خصوصی (صاحبان سرمایه)،پژوهشگران گردشگری(تصمیم گیران) و مردم محلی(صاحبان منابع)،چهار پایه اساسی یک برنامه توسعه پایدار گردشگری است.دستیابی به این مشارکت به همان اندازه که کارساز است پیچیده است و مستلزم ایجاد زمینه تفاهم و اعتماد متقابل.

5- سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان کارگزار دولت،برای مقصد‏های گردشگری و جاذبه‏های کشور بازاریابی می‏کند،تسهیلات لازم برای تربیت نیروی کار لازم را فراهم می‏کند،سیاست‏ها و مقررات لازم برای هدایت سرمایه و پشتیبانی سرمایه گذاررا وضع و اجرا می‏کند،برای ایجاد و بهسازی تاسیسات زیر بنایی اقدام و استاندارد‏های موافق با ارزش‏های ملی را تهیه می‏کند.این اقدامات موجب تحریک سرمایه گذاری و تقویت مشارکت مردم محلی خواهد شد.

6- شناخت بازار‏های هدف،تنظیم برنامه ای کارآمد و اتکا به سازماندهی مناسب،کلید دستیابی به شغل،درآمد و رضایت مندی مردمی است که با مشارکت منافع خود در فعالیت‏های گردشگری،در واقع،از خود گذشتگی می‏کنند.

7- بخش خصوصی،مردم و پژوهشگران در امور زیر مشارکت می نمایند:

الف) ارزشیابی فرصت‏های پایدار توسعه گردشگری،

ب) تهیه برنامه‏های کاربردی توسعه گردشگری،

ج) تربیت نیروی کار لازم در سطوح مختلف عملیاتی،تورگردان،مدیران اقامتی،عاملین حمل و نقل و...

د) توسعه زیر ساخت‏های کوجک مقیاس از قبیل علایم، مسیرهای گردشگری،جان پناه‏ها،کلبه‏ها و...

ه) فراهم سازی تسهیلات، برای تهیه تجهیزات ایمنی،قایق‏های تفریحی،جلیقه نجات و...

و) تسهیل همکاری بین دولت،مردم محلی و صنعت گردشگری

آنچه انجام شده است در حد خود شایسته تحسین است مع الوصف تا رسیدن به آنچه مطلوب است راه درازی در پیش است که مستلزم اراده ای متحد و همکاری با عناصر کاردان،مشتاق و متعهد است.امید که در کوتاه مدت،شاهد این یگانگی و توفیق باشیم.

 

منابع و مآخذ:

1.ضرغام، حمید(1383)"ضریب تکاثر گردشگری"فصلنامه مطالعات جهانگردی ش 2: دانشگاه علامه طباطبایی

2. Belisle R.(1984) ‘Business Travel’,Longman:UK    

3.Bunce, M. (1997) ’The Countryside Ideal:Anglo-American Images of Landscape’,Routledge:UK

4. Butler, R.W. (1993) ‘Tourism and Sustainble Development:Monitoring, Planning,Managing,University of Waterloo:Heritage Resources CenterJoint Publication

5. Coccossis, H.and Nijkamp,P. (2000)’Sustainable Tourism Development’,Ashgate:UK

6. Doswell, R. (2001) ‘Tourism: How Effective Management Makes the Diffrence’,Butterworth Heinemann:UK                                                                             

7. Getz, D. (1997) ‘Event Management and Event Tourism’, Cognizant Communications: USA,

8. Hall, C.M. (2000) ‘Tourism in the Pacific Rim: Development Impacts and Markets, 2nd ed, Longman: Australia

9. Murphy, P.E. (1985) ‘Tourism: A Community Approach’, ITBP: UK

10. Schluter, P. (1994) ‘From Tourist Attractions to Heritage Tourism’, Elm: UK

11. Zargham, H. (2003) ‘Tourism as an Economic Development Tool’, Tourism Studies Periodical #1 , Allame Tabatabaee University: I.R. Iran