چکیده:
توجه روز افزون به منافع اقتصادی،اجتماعی و زیست محیطی گردشگری، این فعالیت را به منبع مهمی برای پویایی فرهنگی، تنوع و تحرک اقتصادی بدل کرده است.علاوه بر این،گردشگری فعالیتی است که امکان بزرگترین جابه جایی انسانها را در صلح،آرامش و تعامل فرهنگی میسر کرده است.از این روی لازم است تنگناها و مشکلات سودآوری آن به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر اساس واقعیتهای دست یافتنی،منبعث از فرهنگ و نگرش حاکم بر جامعه،چارچوب مدیریت و توسعه آن طراحی و راهبردهای بهره وری از این مزیت ارزنده تدوین گردد.تدوین چنین راهبردهایی به تنهایی متاثر از عوامل درونی بخش گردشگری نیست.بلکه محیط اجتماعی-اقتصادی،نظام حاکم و چارچوب کلی سیاستگذاری کشور نیز بر آن موثر است و بهر صورت نمیتواند فارغ و فراتر از برنامههای مصوب توسعه کشور عمل کند.عملکرد بهینه این چارچوب،مستلزم توجه به موارد زیر است:
در این مقاله،ضمن بررسی مهمترین ویژگیها و ضروریات هر یک از موارد فوق،مزیتهای نسبی منطقه نور (به عنوان یک مطالعه موردی) بررسی و راهبردهایی برای توسعه انواع گردشگری متناسب با منابع مختلف منطقه (طبیعت گردی،فرهنگی،ماجراجویانه،سلامتی،ورزشی،همایشی، رویدادی و...) معرفی شده است.
واژه های کلیدی:
راهبرد، مزیت نسبی،منابع گردشگری،گردشگری پایدار،چالشهای توسعه
جهانگردی،فعالیتی فرهنگی
تحلیل رفتار انسانها در سالهای پایانی قرن بیستم و سالهای آغازین قرن جدید نشان میدهد که مردم،بسیار بیش از گذشته برای چگونگی گذران اوقات فراغت و زمانهای غیر کاری خود ارزش قایل میشوند.سفر،یعنی دوری از مامن معمول و گریز از قید و بندهای زندگی روزمره،ملاقات با دیگر فرهنگها و درک ناشناختهها،پرطرفدارترین راه گذران اوقات فراغت شده است.همزمان با این ژرف اندیشیها شبکه ای از بنگاههای اقتصادی توسعه پیدا کرده اند که وظیفه اصلی شان فراهم سازی تسهیلات و خدمات برای پاسخگویی به خواستها و نیازهای این مسافران است.فعالیت این مسافران که تعدادشان نیز هر روز در حال افزایش است به همراه مجموعه حرفههای مختلف خدماتی مربوط به آنها کسب و کار نوینی را بوجود آورده است که جهانگردی خوانده میشود.
رشد طبقات میانی جامعه در سطح جهان و همزمان با آن افزایش درآمد قابل هزینه و وقت آزاد،جهانگردی را به بزرگترین فعالیت منفعت آفرین بدل کرده است(schluter 1994.Economist 1991). پس از جنگ جهانی دوم، گردشگران "شمال" هر روز جاذبههای دلفریب،عجیب و غریب،فریبنده و نو می یافتند و دولتهای "جنوب" با آغوش باز آنان را به عنوان یک منبع درآمد ارزی،سرمایه گذاری،اشتغال،توسعه اقتصادی و تعادل منطقه ای پذیرا میشدند.آنان برنامههای ملی توسعه را با تکیه بر این فرض که منافع اقتصادی حاصل از گردشگری به تحریک سایر بخشهای اقتصاد به ویژه کشاورزی منجر میشود تنظیم میکردند.منطق این فرض آنست که تقاضای برآمده از گردشگران برای تنوع بیشتر و کیفیت مطلوبتر غذا،کشاورزان را به افزایش و تنوع محصولشان راغب خواهد کرد.در خصوص اثرات نا خوشایند توسعه جهانگردی هممطالعات زیادی انجام شده است: گردشگری موجب افزایش واردات مواد غذایی میشود. در نتیجه هم به کشاورزی محلی لطمه می زند و هم اندوخته ارزی کشور را از بین می برد.Belisle,1984))
جهانگردی، صنعتی قدرتمند و تجارتی بزرگ
شورای جهانی سفر و گردشگری(WTTC) درآمدهای حاصل از این پدیده نو را برای سال 2002 معادل 4500 بیلیون دلار تعیین کرده است.بنابر برآوردهای این سازمان،انتظار میرود تا سال 2012 درآمدهای گردشگری از مرز 8600 بیلیون دلار هم تجاوز کند.این ارقام به معنی 5/4 درصد افزایش سالانه تقاضا برای سفر و گردشگری است.علاوه بر این،سفر و گردشگری توانسته است نزدیک به 200 میلیون شغل ایجاد کند.یعنی معادل 8/4 درصد اشتغالات در سطح جهان. به عبارت دیگر از هر 8/12 نفر مشغول به کار در سطح جهان،یک نفر در بخش سفر و گردشگریمشغول به کار بوده است.انتظار میرود این تعداد تا سال 2012 میلادی به 250 میلیون شغل برسد.(WTTC,2003)
بنایراین جهانگردی در تمام جهان تبدیل به صنعتی قدرتمند و تجارتی بزرگ شده است و در حال حاضر بزرگترین کسب و کار دنیا است. علیرغم این توسعه، باید اذعان کرد کهجهانگردی دوران اولیه رشد خود را میگذراند و در آستانه صعود به ارتفاعات رفیع در سالهای آینده است. معهذا چنانکه از شواهد برمیآید،شکل این توسعه به صورت جهانگردی انبوه (Mass Tourism) که در سالهای دهه 60 و 70 شاهد آن بودیم نیست بلکه اشکال نوینی از فعالیتهای جهانگردی توسعه یافته است که به جهانگردی جایگزین (AlternativeTourism) و یا جهانگردی کیفیتی (Quality Tourism) مشهورند.گردشگری "طبیعت گردی" و "گردشگری پایدار" (Sustainable Tourism) از دیگر اشکال نوین جهانگردی دوران ما محسوب میشوند.گردشگری طبیعت گردی (Ecotourism) سفر مسولانه به پهنه طبیعت است.سفری که محیط زیست را حفاظت کرده،به زندگی مردم محلی رونق و رفاه می بخشد.برخی صاحب نظران آنرا به عنوان زیر مقوله گردشگری پایدار یا بخشی از مفهوم گستردهتر بازار گردشگری طبیعی تعریف میکنند. این گردشگری،مشتمل بر تجربه توام با یادگیری بوده معمولا از طریق بنگاههای کوچک اقتصادی،برای گروههای کوچکتر انجام میشود و بر مالکیت محلی به ویژه برای مردم روستایی تاکید دارد.
در مقایسه با گردشگری طبیعت نهاد (Nature-based Tourism) که فقط سفر به مکانهای طبیعی است گردشگری طبیعت گردی (Ecotourism) منافع مردم محلی را از جنبههای زیست محیطی، اجتماعی–فرهنگی و اقتصادی مطمح نظر قرار میدهد.یک گردشگر طبیعت نهاد ممکن است فقط برای مشاهده پرندگان سفر کند،در حالیکه یک گردشگر طبیعتگرد همراه راهنمای محلی به تماشای پرندگان میرود،در اقامتگاهی که توسط مردم محلی اداره میشود اقامت میکند و از طریق هزینه کرد خود به اقتصاد محلی کمک میکند.(Bunce,1997).
گردشگری پایدار(Sustainable Tourism) همه بخشهای صنعت گردشگری راعلاوه بر خطوط راهنما وملاکهایی که در جستجوی کاهش اثرات زیست محیطی هستند. (علی الخصوص در مورد منابع تجدید ناشدنی)در بر میگیرد. (2000..(Nijkamp & Coccossis, P
صنعت جهانگردی، علیرغم حضور گسترده آن در زندگی اجتماعی،برای توصیف، پدیده دشواری است.بویژه اگر بخواهیم آن را بعنوان یک صنعت تعریف کنیم دچار دردسر خواهیم شد.ولز صنعت را بعنوان "شماری موسسه بازرگانی که کالاها و خدمات مشابهی را تولید میکند و بنابراین در رقابت با یکدیگر هستند"تعریف میکند(1989.(Wells,این تعریف، از لحاظ مفهوم لغوی به هیچ روی تطابقی با مفهوم صنعت گردشگری ندارد.بنگاههای اقتصادی که جهانگردی را تشکیل میدهند (علی رغم رقابت جدی که بخشهای مشابه به یکدیگر دارند)عموما کالاها وخدمات مکمل عرضه میکنند تا کالاهایی که شبیه یکدیکر باشند. صنایع خطوط هوایی،هتل،رستورانها و جاذبهها با یکدیکر رقابت نمیکنند.آنها یکدیگر را کامل میکنند ومتفقا به جهانگردان خدماتی را عرضه میکنند تا امکان گذراندن تعطیلاتی توام با آسودگی را برای آنان فراهم سازند.
باید پذیرفت که انگاره صنعت، به جهانگردی نوعی وحدت و یگانگی می بخشد.جهانگردی،مسافرت،تفریح و فراغت مانند حلقههای زنجیر به هم مرتبطند.معهذا این ارتباط، شفاف نیست. هر گونه جهانگردی ای با سفر،سروکار دارد مع الوصف هر مسافرتی جهانگردی نیست.هر گونه جهانگردی ای مستلزم تفریح است ولی هر تفریحی جهانگردی نیست.هر گونه جهانگردی ای در اوقات فراغت انجام میشود ولی هر زمان فراغتی به جهانگردی نمیانجامد.با وجود این،تعریف جهانگردی به عنوان یک صنعت،برای دریافت یک تصویر واضح از جهانگردی،به دو دسته کسانی که در داخل و خارج از این صنعت مشغول به کارند کمک خواهد کرد.و آنان با یک ذهنیت روشن،درک بهتری از عملکرد جهانگردی حاصل خواهند کرد(ضرغام،1383).
با این وجود، جهانگردی یک صنعت نیست.جهانگردی یک فعالیت است.این فعالیت در اصطلاح بین المللی زمانی انجام میشود که مردم به منظور تفریح یا تجارت از مرزی عبور کنند وحداقل 24ساعت ولی کمتر از یک سال در محلی غیر از مامن معمول زندگی و کار خود اقامت میکنند(آنهایی که کمتر از 24ساعت اقامت میکنند از نظر سازمان جهانی جهانگردی بعنوان سیاح عبوری یا بازدید کننده تعریف شده اند)
بخشهای جهانگردی
به هر حال جهانگردی چه بصورت یک صنعت نگریسته شود یا یک فعالیت،بنگاههای مختلف اقتصادی و سازمانهای مرتبط را دربر می گیرد.این مجموعه،قابل تفکیک به هشت بخش مختلف است که عبارتند از((Doswell,2001:
1- اقامت، غذاونوشابه، 2- خدمات گردشگری، 3- جاذبه ها و رویدادها، 4-قانونگذاری و هماهنگی، 5- نمایشگاهها و کنفرانسها، 6- حمل و نقل، 7- تفریح و سر گرمی، 8- تجارت سفر
ما جهانگردی را به صورت یک سیستم تعریف میکنیم.توجه به جهانگردی بعنوان مجموعه ای متشکل از اجزاء وابسته به هم، حائز اهمیت است.در واقع،عملکرد این سیستم،مانند یک تار عنکبوت است به این معنی که متاثر کردن بخشی از آن به همه جاهای دیگر آن منتقل و در هر جزء آن احساس میشود.برای سهولت بررسیهای خاص،در نظامهای برنامه ریزی، جهانگردان را معمولا به چهار گروه عمده تقسیم میکنند(:(Murphy,1985
جهانگردی اکنون با گذراندن بیش از 50سال رشد و توسعه سریع،واردمراحل آغازین بلوغ شده است.عامل مشخص کننده این مرحله نوین اولویتها و تمایلات جهانگردان است. جهانگردان امروز دیگر هر چیزی برایشان بدیع نیست.تقاضاها و انتظارات بیشتری دارند.زیرا با رشد تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، تبدیل بهمسافران مطلع و مجربی شده اند که جاذبهها و تاسیسات اقامتی درجه دوم،سرد رفتاری و خدمات ضعیف کارگزاران،آنان را راضی نمیکند. در چنین شرایطی جهانگردان،خواهان برخورداری از خدمات با کیفیت،تسهیلات پذیرایی ارزندهتر و آسایش،در مقابل پرداخت پول خود هستند.به این لحاظ توفیق در جلب آنان مستلزم تنظیم برنامههای دقیق و اعمال مدیریتی متناسب است.
باید اذعان کرد که این فقط جهانگردان نیستند که به بلوغ تمایلات رسیده اند بلکه مقصدهای جهانگردی هم متحول شده اند و با اتکا به برنامه ریزیهای با چشم انداز بلند مدتتر میکوشند از یکپارچگی و جذابیت محصولشان مراقبت نمایند و مانع تلخ کامیهای دوران جهانگردی انبوه شوند. به هر حال مقصدهای گردشگری نیز مراحل مختلف تکاملی را می گذرانند.شناخت مرحله رشد مقصد گردشگری،برای تنظیم برنامه بهینه توسعه ضروری است.الگوی زیر، الگوی مورد قبول برای درک مرحله توسعه یک مقصد گرشگری است(.(Butler,1993
در طول دهه های گذشته،مفاهیم و رویکردهای برنامه ریزی توسعه گردشگری نیز تکامل یافته اند. در گذشته تاکید بیشتری روی مرحله پایانی(برنامه جامع) میشد،که بنظر میرسید برای هدایت و کنترل الگوهای آینده توسعه کافی باشد. لیکن چنین برنامههایی غیر قابل انعطاف بودند،تغییرات شیوه زندگی،پیشرفتهای تکنولوژی و دیگر ویژگیهای زمان در آنها، نقشی نداشتند و برای اجرا طی دورههای طولانی،عملی نبودند. از دید امروزین برنامه ریزی،یک فرایند مداوم و نموی است وباید متناسب با تغییر شرایط، قابل انعطاف بوده در عین حال، به اهداف اساسی توسعه دست یابد.به این لحاظ برای برنامه ریزی،رویکرد فراگیر((Comprehensiv وهم پیوند((Integratedرا به کار میبرد. در این شیوه برنامه ریزی،تمام بخشهای توسعه و تسهیلات و خدمات پشتیبانی کننده، به یکدیگر وابسته اند و با محیط طبیعی و جامعه ناحیه،مناسبات مشترک دارند.برای توفیق در رسیدن به الگوهای کارآمد توسعه و به وجود نیاوردن مشکلات جدی زیست محیطی یا اجتماعی،تمام جنبههای یک ناحیه یا بخش توسعه ای که برای آن برنامه ریزی میشود باید شناسایی شده و بدقت تلفیق شوند.علاوه بر این لازم است نتایج اجتماعی و زیست محیطی توسعه گردشگری به دقت بررسی وبه حساب آید.
یک جنبه مهم برنامه ریزی که معمولا مورد تاکید قرار نمیگیرد،شرکت دادن عامه مردم در فرایند برنامه ریزی و تصمیم گیری است.زیرا برنامه ریزی برای ساکنین یک ناحیه (یعنی مالکین اصلی منابع گردشگری آن ناحیه)انجام میشود و بنابراین باید به آنها فرصت داده شود تا در فرایند برنامه ریزی توسعه آتی گردشگری منطقه شرکت کنند و دیدگاه شان را در مورد نحوه توزیع منافع حاصل و نوع جامعه ای که درآینده می خواهند در آن زندگی کنند اظهار نمایند.اگرچه درگیر نمودن مردم در فرایند برنامه ریزی،مستلزم تخصیص زمان بیشتری برای فرایند برنامه ریزی است اما از آنجا که چنین صرف وقتی تضمین کننده حضور،حمایت و پشتیبانی ساکنین محلی،از برنامه ریزی تنظیم شده و مشارکت سرمایه آنان در طرحهای توسعه است از هر نظر قابل توجیه خواهد بود.
توسعه گردشگری در منطقه نور
نکته قابل توجه در تنظیم برنامههای توسعه،آن است که گردشگری را نباید به عنوان یک صنعت واحد و مجرد نگریست زیرا این صنعت،متشکل از گروه پراکنده ای از صدها بنگاه اقتصادی است که همه یا بخشی از درآمد آنها از مسافرانی که مشغول گذراندن اوقات فراغت خود هستند حاصل میشود.این مجموعه،دامنه گسترده ای از اشتغالات از پمپ بنزین و اغذیه فروشیها تا خیمه گاههای اجاره ای وسرگرمیهای جنگل و دریا را شامل میشود.بنابر شواهد موجود،گردشگری برای منطقه نور دارای اهمیت ویژه و آینده ای پررونق است.ارقام تقریبی مستخرج از گزارشات استان مازندران نشان میدهد که درآمدهای جهانگردی تقریبا 7 درصد تولید ناخالص داخلی وبیش از 10درصد اشتغال منطقه را شامل میشود(سازمان برنامه ریزی و مدیریت،1381).
جاذبه عمده گردشگری در این منطقه ویژگیهای برجسته طبیعی آن است و جاذبههای فرهنگی،جاذبه غیر مستقیم آن بشمار می آید.دهکدههای خوش آب و هوا،چشم انداز طبیعی،مزرعههای گسترده و جنگلهای پهناور، مردم مهمان پذیر و غریبه نواز،همه از منابع مهم گردشگری منطقه نور محسوب میشوند. برای توسعه گردشگری پایدار منطقه چند چالش مهم وجود دارد:
اینها سهم گردشگری را در تنوع اقتصاد محلی،حیات اجتماعی(قدرت حیاتی جامعه محلی)و کامیابی اشتراک جمعی،بسیار ناچیز نگاه داشته است.هیچ یک از این نقاط ضعف به صورت سیستماتیک و عمیق،موردمطالعه جدی قرار نگرفته اند وهیچ مرکز اطلاعاتی که که جنبههای مختلف گردشگری و تفریح منطقه را پوشش دهد وجود ندارد.
با این همه،منطقه نور از فرصتهای غیر قابل انکاری برای توسعه پایدار گردشگری برخوردار است.استفاده از این فرصتها مستلزم:اجرای مدیریت مناسب بین بنگاههای گردشگری،تقویت ارتباط گردشگری و کشاورزی،ماهیگیری و محصولات جنگلی،شکل دهی یک شبکه چند کیفیتی حملو نقل و فراهم سازی زمینه ایجاد یک هویت مستقل منحصر بفرد برای منطقه و توسعه مقصدی برای اقشار میانی جامعه است.
چهار راهبرد "نشان بخشی"به منطقه عبارتند از:
در این زمینه اقدام عملی که انتظار میرود از سوی دولت به عنوان متولی اصلی توسعه گردشگری، پیگیری شود عبارت است از:
1- برنامه ریزی برای استفاده چندگانه مدیریت و دسترسی تفریحاتی بر زمینهای بخش خصوصی؛
2- توسعه برنامه جامع برای زمینهای دولتی و زمینهایی که قانونا امکان استفاده از آنها وجود دارد؛
3- ارتقاء توانمندیهای بخش گردشگری استان و ارتقاء شناخت اعضاء کارگروه گردشگری؛ و
4- تحکیم تعهد پرداخت مزد و حقوق مناسب به کارکنان بخش و فراهم ساختن حمل و نقل ایمن.
با این حال،تعجیل، یک ضرورت غیرقابل اجتناب است. زمان، عاملی تعیین کننده و بسیار ارزشمند است. زیرا بازارهای رقیب به سرعت در حال تحکیم بازارها و پیشبرد راهبردهای توسعه خود هستند و در جذب گردشگران بالقوه منطقه موفق تر خواهند بود. نباید از نظر دور داشت که شرایط اقتصادی ملی، نرخ برابری ارز، قیمت انرژی و فشارهای بین المللی از عوامل بیرونی موثر بر افزایش بر گردشگری منطقه اند.
راهبردهای توسعه گردشگری منطقه، اساسا تحت سه سرفصل قابل بررسی اند:
صنعت جهانگردی و کاهش ناداری
اگرچه صنعت جهانگردی یک عامل عمده در توسعه و تغییر منطقه است ولی چون اغلب توسط عناصر غیربومی اداره میشود و معمولا منافع بخش خصوصی در آن الویت دارد نه تنها نتوانسته است در کاهش و محرومیت موثر باشد بلکه حتی موجب مهاجرت جوانان، افزایش هزینههای محلی، کاهش امکان دسترسی به منابع و از هم گسیختگی پیوندهای اجتماعی و فرهنگی شده، مشکلاتی برای اقشار فقیرتر ایجاد میکند. مع الوصف، با طراحی راهبردهای مناسب می تواند منایع فقرا را افزایش و خسارت آنها را کاهش داد. این منابع ممکن است اقتصادی باشد یا اجتماعی، زیست محیطی یا فرهنگی. تجارب دیگر کشورها نشان داده است که در مقایسه با سایر صنایع، گردشگری چشم انداز بهتری برای تامین منافع فقرا دارد. بسیاری از اشکالات مترتب بر توسعه جهانگردی، در دوران جهانی سازی، مبتلا به بیشتر فعالیتهای توسعه اقتصادی نیز هست. در سالهای اخیر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، با توجه به دلایل زیر برای توسعه گردشگری اهمیت ویژه قائل شده است:
1- گردشگری یک صنعت پرتنوع است و به این لحاظ قلمرو گسترده ای برای مشارکت اقشار مختلف، فراهم می سازد.
2- در این فعالیت، مشتری به سوی محصول می آید و این امر فرصتهای مغتنمی برای کسب منفعت و ارتباط به وجود می آورد (مثلا سوغات فروشی).
3- گردشگری به شدت وابسته به سرمایه طبیعی (مثلا حیات وحش و پوشش گیاهی) و فرهنگ است. اینها تنها و حداقل مهم ترین دارایی فقرا محسوب میشود. حتی در شرایطی که هیچ منبع مالی نداشته باشند.
4- گردشگری از صنایع کارخانه ای کارگر برتر است (هرچند نسبت به کشاورزی کمتر کاربری دارد) و
5- در غیاث با سایر صنایع مدرن، سهم بیشتری از منابع گردشگری (شغل، فرصتهای معاملات خرده فروشی) به زنان تخصیص می یابد (هرچند نمی توان گفت فقیرترین زنان).
مخلص کلام:
در دوران ما جهانگردی و بویژه گردشگری سبز مورد توجه جدی همه کسانی که در بخش توسعه اقتصادی فعالند قرار گرفته است. دلایل این توجه اهمیت و قابلیت این صنعت در موارد زیر است:
الف) جهانگردی سبز ابزار مناسبی برای کاهش فقر و محرومیت است؛
ب) قادر به خلق فرصتهای نوین شغلی و درآمدهای محلی ماندگاری، برای ساکنین بومی است؛
ج) جایگزین مطلوبی برای اشتغالات طاقت فرسایی نظیر معدن و جنگلداری است؛
د) در احیاء اصالتها و سنتهای فرهنگی فراموش شده و قوام بخشیدن به سنن موجود می تواند نقش موثری ایفا کند؛
ه) فرآیند وفاق ملی، امنیت و صلح را تسهیل میکند. و
و) به رفع نابرابریهای جنسیتی در محیطهای اشتغال کمک میکند.
تجربه 20 سال گذشته نشان میدهد که توفیق دستیابی به این خواستهها مستلزم استقرار شرایط زیر است:
1- پیش از آنکه بتوان در مورد توسعه موفق گردشگری سبز تصمیم اجرایی گرفت باید مردم منطقه به لحاظ معیشتی بالای خط فقر باشند.در واقع پیش فرض توفیق گردشگری سبز آن است که مردم محلی خوشحال،سالم،برخوردار از روحیه پذیرش مردم غریبه و رفتار اجتماعی متناسب با یک جامعه مدنی برخوردار از فرهنگ غنی باشند.
2- جاذبه های طبیعی و فرهنگی موجود، بدرستی سازماندهی شده در معرض استفاده گردشگران قرار گیرند.در صورتی که مردم محلی از مشارکت این منابع با گردشگران منتفع شوند از موقعیت خود احساس غرور خواهند کرد و برای توفیق برنامههای طرح شده بیش از پیش تلاش خواهند کرد و مهمترین حافظان محیط زیست خواهند بود.
3- بدون وجود زیر ساختهای اولیه نظیر تاسیسات اقامتی،جادههای دسترسی مناسب،آب شرب مناسب،فرودگاه،اطلاعات و خدمات گردشگری،توسعه گردشگری سبز به سختی میسر خواهد شد.به هر حال توسعه گردشگری نمی تواند فراتر از ظرفیت تحمل اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی برنامه ریزی شود ولی حتی ابعاد کوچک آن هم میتواند عامل توسعه باشد.
4- تعامل،هم اندیشی و هم کوشی بین عناصر اصلی توسعه گردشگری یعنی دولت(هدایتگران)،بخش خصوصی (صاحبان سرمایه)،پژوهشگران گردشگری(تصمیم گیران) و مردم محلی(صاحبان منابع)،چهار پایه اساسی یک برنامه توسعه پایدار گردشگری است.دستیابی به این مشارکت به همان اندازه که کارساز است پیچیده است و مستلزم ایجاد زمینه تفاهم و اعتماد متقابل.
5- سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان کارگزار دولت،برای مقصدهای گردشگری و جاذبههای کشور بازاریابی میکند،تسهیلات لازم برای تربیت نیروی کار لازم را فراهم میکند،سیاستها و مقررات لازم برای هدایت سرمایه و پشتیبانی سرمایه گذاررا وضع و اجرا میکند،برای ایجاد و بهسازی تاسیسات زیر بنایی اقدام و استانداردهای موافق با ارزشهای ملی را تهیه میکند.این اقدامات موجب تحریک سرمایه گذاری و تقویت مشارکت مردم محلی خواهد شد.
6- شناخت بازارهای هدف،تنظیم برنامه ای کارآمد و اتکا به سازماندهی مناسب،کلید دستیابی به شغل،درآمد و رضایت مندی مردمی است که با مشارکت منافع خود در فعالیتهای گردشگری،در واقع،از خود گذشتگی میکنند.
7- بخش خصوصی،مردم و پژوهشگران در امور زیر مشارکت می نمایند:
الف) ارزشیابی فرصتهای پایدار توسعه گردشگری،
ب) تهیه برنامههای کاربردی توسعه گردشگری،
ج) تربیت نیروی کار لازم در سطوح مختلف عملیاتی،تورگردان،مدیران اقامتی،عاملین حمل و نقل و...
د) توسعه زیر ساختهای کوجک مقیاس از قبیل علایم، مسیرهای گردشگری،جان پناهها،کلبهها و...
ه) فراهم سازی تسهیلات، برای تهیه تجهیزات ایمنی،قایقهای تفریحی،جلیقه نجات و...
و) تسهیل همکاری بین دولت،مردم محلی و صنعت گردشگری
آنچه انجام شده است در حد خود شایسته تحسین است مع الوصف تا رسیدن به آنچه مطلوب است راه درازی در پیش است که مستلزم اراده ای متحد و همکاری با عناصر کاردان،مشتاق و متعهد است.امید که در کوتاه مدت،شاهد این یگانگی و توفیق باشیم.
منابع و مآخذ:
1.ضرغام، حمید(1383)"ضریب تکاثر گردشگری"فصلنامه مطالعات جهانگردی ش 2: دانشگاه علامه طباطبایی
2. Belisle R.(1984) ‘Business Travel’,Longman:UK
3.Bunce, M. (1997) ’The Countryside Ideal:Anglo-American Images of Landscape’,Routledge:UK
4. Butler, R.W. (1993) ‘Tourism and Sustainble Development:Monitoring, Planning,Managing,University of Waterloo:Heritage Resources CenterJoint Publication
5. Coccossis, H.and Nijkamp,P. (2000)’Sustainable Tourism Development’,Ashgate:UK
6. Doswell, R. (2001) ‘Tourism: How Effective Management Makes the Diffrence’,Butterworth Heinemann:UK
7. Getz, D. (1997) ‘Event Management and Event Tourism’, Cognizant Communications: USA,
8. Hall, C.M. (2000) ‘Tourism in the Pacific Rim: Development Impacts and Markets, 2nd ed, Longman: Australia
9. Murphy, P.E. (1985) ‘Tourism: A Community Approach’, ITBP: UK
10. Schluter, P. (1994) ‘From Tourist Attractions to Heritage Tourism’, Elm: UK
11. Zargham, H. (2003) ‘Tourism as an Economic Development Tool’, Tourism Studies Periodical #1 , Allame Tabatabaee University: I.R. Iran